نویسنده: اینگرید بیرمان
مترجم: محمّد حبیبی





 

زیرعنوان: بازی‌هایی برای تحریکِ احساس و تقویت نیروی تمرکز

ذهن‌ورزی در دوران اخیر به واژه‌ای کاربردی بدل گشته است. زمانی که به ذهن‌ورزی می‌اندیشیم، فکر کردن، به آرامش دست یافتن، خود را حس کردن، اجازه‌ی شکوفایی به تخیلات دادن، احساسِ راحتی کردن و تداعی‌های بسیار دیگری به یادمان می‌افتد. واژه ذهن‌ورزی (1) ریشه لاتین دارد که به معنای فکر کردن و تفکر و مشاهده متفکرانه است. فشار روحانی، بی‌قراری، نبود استراحت و خستگی، باعث می‌شود انسان از خود بیگانه شود. انسان از راه ذهن‌ورزی به خود، افکار، آرزوها و نیازهایش، زمانی را اختصاص می‌دهد. او به خود و دیگران می‌اندیشد، راه‌حل‌هایی برای مشکلاتش پیدا می‌کند و دوباره به خود می‌آید. کودکان نیز حس کردن بدن خود را از راه تفکّر فرا می‌گیرند. آن‌ها حواس خویش را به کار می‌گیرند، می‌توانند خود و محیط اطرافشان را بهتر درک کنند، دوباره به آرامش و آسودگی دست یابند و در نهایت متعادل‌تر شوند. از این رو، باید همواره تمرین‌های فکری کوچک در کودکستان‌ها عرضه شود. در اینجا نیز نظم و ترتیب، کامیابی آرزو شده را به ارمغان می‌آورند. کودکان قبل یا بعد از پیشنهادهای منظم شده، به انجام تمرین‌های فکری، به توانایی احساس بهتر دست می‌یابند.

هدف:

تقویت حواس لامسه، شنوایی و بینایی، تقویت آمادگی برای گفتگو کردن

دیوار، دروازه

هدف:

افزایش قدرت تصور؛ انجام گام به گام شنیده‌ها؛ احساس بدن در مرحله فعالیّت و استراحت.
بچّه‌ها چهار زانو روی یک زیرانداز یا یک صندلی می‌نشینند. دست‌ها را روی ساق پا می‌گذارند و چشم‌ها را می‌بندند. در این حین، یکنواخت نفس می‌کشند. آن‌ها آرامش را حس می‌کنند. مربی به آهستگی و یکنواخت، نوشته‌ی زیر را می‌خواند.

تصور کن که دیواری ساخته شده از سنگ‌های تنومند هستی

بالاتنه کاملاً راست و کشیده

خود را همانند تمامِ دیوار تنومند، سنگین و استوار احساس می‌کنی.

در این حالت، مدتی نشسته می‌مانند.

در دروازه‌ای باز می‌شود.

بازوها به آرامی و بدون فشار از هم باز می‌شوند. در این میان عمل دم صورت می‌گیرد.

دروازه باز و بسته می‌شود.

بالاتنه دوباره راست و کشیده می‌شود. در این بین عمل بازدم انجام می‌شود.

تو، دوباره تجسم یک دیوار تنومند هستی.

سینه ستبر می‌شود، به آن فشار آورده می‌شود سپس دروازه دوباره باز می‌شود. این باز و بسته شدن چندین بار تکرار می‌شود.

قایق بادبانی

هدف:

تقویت نیروی تمرکز و قدرت تصور، تجربه وضعیت بدن در حالتِ استراحت؛ تقویت خودآگاهی از بدن.
بچّه‌ها روی یک زیرانداز دراز کشیده یا اینکه روی یک صندلی می‌نشینند. چشم‌ها را می‌بندند عمل دم و بازدم را عمیق انجام می‌دهند. مربی به آهستگی و یکنواخت نوشته زیر را می‌خواند:
تصور کن که در یک قایق بادبانی کوچک نشسته‌ای.
قایق آرام و آهسته همراه تو بر روی دریا حرکت می‌کند.
بر اطرافت نیز آرامش حاکم است.
دریا آرام است و باد گرمی بدنت را نوازش می‌دهد.
قایق تو را به نرمی به این طرف و آن طرف تاب می‌دهد.
احساس راحتی و آرامش می‌کنی.
همه چیز موافق مراد توست.
دریا را استشمام می‌کنی و عطر آن را به سینه می‌دهی، مدتی با قایق بر روی دریا می‌مانی.
آفتاب، کم کم غروب می‌کند.
قایق، تو را با حرکات و آرام به ساحل برمی‌گرداند.
دوباره در خانه هستی.
چشم‌هایت را باز کن، دست و پایت را دراز و احساس کن چقدر حالت خوب است.

موسیقی جادویی

هدف:

تجربه‌ی وضعیّت در حالت استراحت؛ پرورش احساسی تازه از بدن بچّه‌ها روی یک زیرانداز دراز می‌کشند، یا این که روی یک صندلی می‌نشینند، چشم‌ها را می‌بندند و نفس عمیق می‌کشند و آن را خارج می‌کنند مربی نوشته زیر را برای آن‌ها می‌خواند:
تصور کن که در اتاقی خالی نشسته‌ای.
چیزی در آن نیست.
دیوارها همانند خورشید زردرنگ است.
اتاق یک پنجره دارد.
که باز است.
بر روی صندلی‌ات نشسته‌ای و می‌بینی که چگونه پرتوهای خورشید به اتاق وارد می‌شوند.
آن‌ها دیوارها را زرد رنگ می‌کنند.
به اطرافت آرامش حکم فرماست.
به یکباره آهنگِ زیبایی را می‌شنوی.
صدای نی‌ها و ویولون‌ها را همراه با صدای یک پیانو می‌شنوی.
صداهای کاملاً آرامی هستند، که تو را به پایکوبی فرا می‌خوانند.
به سان یک پر به همراه آن موسیقیِ جادویی به رقص در می‌آیی.
خود را راحت می‌بینی و همه چیز را بر وفقِ مراد.
اکنون موسیقی دیگری به گوش نمی‌رسد.
دوباره سکوت حاکم است.
به صندلی‌ات برمی‌گردی و می‌نشینی.
رقصیدن، تو را به وجد آورده است.
موسیقی تو را، سرحال آورده است.
خود را سبک و فارغ بال می‌بینی.
پنجره را می‌بندی و اتاق را ترک می‌کنی.
اکنون دوباره به دنیای خود برگشته‌ای.
چشم‌هایت را باز کن، تک تکِ اعضایت را به آرامی تکان بده و دست و پایت را دراز کن.

سنگین مثلِ سنگ

هدف:

تمرینِ توانایی تمرکز؛ غلبه بر ترس؛ شناخت اشیا و احساسات نو
بچه‌ها راحت و آرام بر روی زیراندازی دراز می‌کشند و یکنواخت نفس می‌کشند. مربی، یکسان و آهسته، متن زیر را می‌خواند:
تصور کن که سنگی تنومند بر روی شکمت قرار دارد،
که با هر نفس سنگین و سنگین‌تر می‌شود.
سنگ را بر روی شکمت باقی بگذار و فقط به سنگینی‌اش فکر کن، به تنفسِ یکدست و عمیق خود ادامه بده.
اگر دیگر نمی‌توانی سنگ را تحمل کنی، چشم‌هایت را باز و دست و پایت را دراز کن و بنشین.

رهایی از تنگنا

هدف:

کوشش برای تحمل ناملایمات؛ شناخت محدودیت‌ها؛ پذیرش تازه‌ها. بچّه‌ها به حالت چمباتمه روی زمین می‌نشینند و عمیق و آرام نفس می‌کشند. مربی متن زیر را می‌خواند:
تصور کن که در شیلنگی تنگ نشسته‌ای.
توی شیلنگ را لمس و تنگی آن را احساس می‌کنی.
آرام آنجا نشسته‌ای.
اکنون خود را از تنگنا رها می‌کنی و به آهستگی از شیلنگ بیرون می‌آیی.
خود را حرکت می‌دهی و با این کار، گرفتگی عضلانی‌ات را برطرف می‌کنی.
خود را می‌گشایی.
بدنت پهن‌تر، درازتر و چاق‌تر می‌شود.
تو آن را در این آزادی تازه حرکت می‌دهی.
از آزادی لذت می‌بری.
اکنون آهسته از رؤیا بازگرد.
بدنت را نرم تکان بده، دست و پایت را دراز و چشم‌هایت را باز کن.
آزادی و فراخی را احساس کن.

تک درخت

هدف:

احساسِ بدن خود، تقویت قدرت تصور، شناخت عمیق بدن
بچّه‌ها با پاهای باز محکم روی زمین ایستاده، چشم‌ها را می‌بندند و نفس عمیق و منظم می‌کشند. مربی به آهستگی و یکنواخت متن زیر را می‌خواند:
با پاهایت کف زمین را حس کن.
خود را به آن پیوند بزن.
حس کن که چگونه با هر نفس سنگین‌تر می‌شوی.
خود را بیشتر در زمین فرو کن.
و آرام به درختی تنومند تبدیل می‌شوی.
نیرومند در برابر باد ایستاده‌ای و خود را توانا احساس می‌کنی.
آیا آن باد جادویی را حس می‌کنی؟
(مربی به پشت سر هر بچّه فوت می‌کند.)
باد، تو را به دنیایت باز می‌گرداند.
خود را به آرامی از خستگی رها و دست و پایت را دراز کن.
چشم‌هایت را باز کن؛ تو اکنون در دنیای خودت هستی.

نیرو زدن

هدف:

احساس وضعیت بدن در حالت استراحت. بدین ترتیب، بچّه‌ها می‌توانند از نیروی تازه‌ای سرشار شوند؛ تقویت توانایی تمرکز.
بچّه‌ها راحت بر روی یک زیرانداز دراز می‌کشند یا اینکه بر روی یک صندلی می‌نشینند و چشم‌ها را می‌بندند. مربی متن زیر را می‌خواند:
خستگی خود را حس کن.
تمام بدنت سنگین است.
نیاز به نیروی تازه‌ای داری و در نور آفتاب می‌ایستی.
در اینجا با عمق وجود نفس می‌کشی.
با هر نفس، حس می‌کنی که چگونه نیروی تازه در بدنت جریان می‌یابد.
او در پاهایت، ران‌هایت، شکمت، دست‌هایت و در سرت جریان می‌یابد.
اکنون از نیروی تازه سرشار شده‌ای.
خستگی‌ات از بین رفته است، از سر تا پا خود را توانا و نیرومند احساس می‌کنی.
از این احساس زیبا لذت می‌بری.
آرام تک تکِ اعضای بدنت را حرکت می‌دهی و دست و پایت را دراز می‌کنی.
چشم‌هایت را باز کن، دوباره در دنیای خودت هستی.

پی‌نوشت‌ها:

1- meditation

منبع مقاله :
بیرمان، اینگرید؛ (1385)، بازی‌هایی برای تقویت احساس، ترجمه محمّد حبیبی. مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم